این چشم بند زندان اوین بند 209 میباشد
برای دیدن عکس روی آن کلیک کنید .
چشم بند یادگاری از شکنجه ام
چشم یند یادگاری از ....
در سلول انفرادی بودم . من را به اتاق شکنجه بردند در زندان اوین بند 209 و بیهوش مرا به یک اتاق دیگر انداختند . وقتی به هوش امدم .از درد توان هیچ کاری را نداشتم .تمام سرم برامدگی داشت . وقتی چشمانم را در اون اتاق تاریک میبستم فقط رنگ قرمز را میدیدم ... و در همان شب با دستانم روی برامدگی ها دست میگذاشتم تا بر درد غلبه کنم و مایعی ازسرم ترشع میکرد ولی به دلیل تاریکی نمیدانستم اون مایع چیست .... باز بیهوش میشدم ....
چند روز بعد برای دستشویی کلید بالا درب اتاقم را فشار دادم و یک پاسدار بعد از چندین ساعت درب را باز کرد و از وی درخواست رفتن به دستشویی را کردم . چشم بند را زدم و با بدن ناتوان به دستشویی رفتم . در دستشویی چشم بند به بالای سرم بردم و تمام دستانم خون خشک شده بود . و اون مایعی که بعد از شکنجه از سر من جاری میشد خون بود...
قاضی حداد و قاضی مقیسه به شرافتم سوگند نابودتان خواهم کرد .
با توجه به اینکه اتاق تاریک بود و هیچ ساعتی وجود نداشت نمیتوانم بگویم چند روز یا چند ساعت گذشته بود...
برای کمک انسان دوستانه به اینجانب و دیگر عزیزان همسلولی . ادرس این سایت را به سازمانهای حقوق بشر در سر تا سر جهان ارسال نمایید .
ویدیو چشم بند زندان اوین بند 209