با درود فراوان
امروز شکنجه اقای خانجانی از بهاییان عزیز کشور را تا انجایی که بتوانم بازگوو خواهم کرد
اینجانب در دو سلول زندان اوین بند 209 با اقای خانجانی با هم بودیم
عکس اتاق اقای خانجانی و اینجانب در زندان اوین بند 209
این اتاق به اندازه دو عدد پتوی سربازی جا داشت.
اقای خانجانی به من کمکهایی میکرد در زندان که باور نکردنی میباشد
یک روز اقای خانجانی رو بردن به اتاق شکنجه و من هیچ اطلاعی ازش نداشتم .حتی پتوهای وی رو هم به وی داده بودن که برده بود با خودش. من فکر میکردم ازاد شده یا اتاقش رو عوض کردن .
اما جریان چیز دیگری بود
اقای خانجانی رو برده بودن به اتاق شکنجه .
همانظور که میدانید چندین اتاق شکنجه در بند 209 موجود میباشد .
معروف ترین اتاق شکنجه در طبقه ی دوم همون جایی که چند تلفن کارتی موجود میباشد {اون تلفن های کارتی برای اذیت خانواده های زندانیان میباشد .معمولا بازجو و شکنجه گر بالا سر زندانی ایستاده و از زندانی شماره اش رو میخواهد که با خانواده تماس بگیرد .زیرا زندانی چشم هایش بسته و شماره را اون پاسدار میگیرد}
در مورد خود اینجانب هم معمولا یا بازجو این کار رو میکرد یا یکی از پاسداران یا بسیجیان داخل زندان 209
دقیقا اون اتاق در سمت راست اون تلفن ها در اخر سالن وجود دارد . یعنی اگر روبرویه تلفن ایستاده باشید دست راست شما یک راهرو هست و اتاق شکنجه در اخر اون سالن وجود دارد.
من در سلول بودم
خلاصه یک دفعه صدای درب اومد که باز شد . و اقای خانجانی که با دو زانو راه میرفت وارد اتاق شد و پتو سربازی هم زیر بغل داشت و خود رو به زمین انداخت
با اون همه شکنجه ای که شده بود با رفتاری که با من کرد انگار مهربانی در خون وی فرو رفته است
پتوهای اقای خانجانی را به روی زمین پهن کردم و از یک پتو هم یک بالشت برای وی درست کردم .سر و روی اقای خانجانی چرب چرب بود . انگاری چندی بود اجازه حمام به وی نداده بودن
بعد از خوابیدن خیلی از درد مینالید .
بعد از اینکه از خواب بیدار شد . از اقای خانجانی شرح حال را پرسیدم
سعی میکنم عین جملات اقای خانجانی را برای شما در اینجا بنویسم
پرسیدم چی شده ؟؟؟
گفت بردنم اتاق شکنجه همونی که ته سالن هست .و سوالات همیشگی ....
روی یک تخت خواباندنم و دستهایم رو بستن به تخت و دو انگشت بزرگ پاهایم رو به هم با یک ریسمان بستن . شروع کردن با یک جسم شلاق زدن به پاهایم
بعد همانجا چند دقیقه ای که شلاق به کف پاهایم تمام میشد برگه ای می اوردن و از من امضا و اعتراف های نا بجا میخواستند
و من را در همان اتاق میدواندن >>>>>
از اقای خانجانی پرسیدم چرا در اتاق میدواندن شما رااا ؟ گفت موقعی که با کابل میزنن بر روی پا ممکن هست پوست پا بترکه و بعدش منو می اوردن و دور اتاق میگفتن بدو و با کابل بر بدنم میزدن .
اقای خانجانی به قدری مرد بزرگی بود که برای اینکه من با دیدن پاهایش ناراحت نشوم جوراب میپوشید جلوی من...
هیچ ذجری بدتر از این موضوعی که در پایین مینویسم نبود
همانطور که میدانید در زندان اوین بند 209در کنار درب هر در سلول یک زنگ میباشد که با فشردن اون یک چراغ در جلوی دیدبان بند روشن میشود و اگر عشق اون پاسدار بکشد می اید و ازت میپرسد چه کار دارید و اگر هم نخواهد هرگز نمی اید
اقای خانجانی میخواست به دستشویی برود . و نمیتوانست روی دو پای خود با ایستد . و چراغ رو من برایش زدم و بعد 4 الی 5 ساعت یک پاسدار زنازاده اومد و من بهش گفتم موضوع روووو
اقای خانجانی یک دمپایی رو به زیر یک زانو و دیگری رو به زیریک زانو دیگر گذاشت و دوزانو شروع کرد با چشمانی بسته به رفتن به دستشویی .
درب زندان بسته شد و یک دفعه پاسداره اومد و به من گفت چشم بندت رو بزن و اقای خانجانی رو کمک کن
خمینی و خامنه ای ننگ بر شماها باد
یک بار چراغ را زدم و از پاسدار بند خواستم که یک تیکه بند یا یک ریسمانی بدهد تا دمپایی های اقای خانجانی را به زانو های وی ببندم که هرگز اینکار رو نکردن
چندی از شکنجه ی اقای خانجانی میگذشت وی داشت تمرین میکرد به دردی که بر روی پاهایش هست غلبه کند و میخواست روی پاهایش با ایستد . از وی پرسیدم چه نوع دردی دارد برایم بگوووو؟
وی گفت انگاری پوست و گوشت کف پاهایم به بدنم نچسپیده ... و دردی وحشتناک دارد
دوستان عزیز با توجه به فشارهای روحی که به من در هنگام نوشتن این مطالب می اید تا ادامه اون در روزهای اینده بدرود میگویم
تمام تلاشم رو کردم
اگر یک زمانی اقای خانجانی از زندان دژخیمان ولایت وقیه ازاد شد و قرار شد در یک رسانه با هم صحبت بکنیم عین حرفها و چیزهایی که دیده ام رو در این وبلاگ بنویسم
امروز شکنجه اقای خانجانی از بهاییان عزیز کشور را تا انجایی که بتوانم بازگوو خواهم کرد
اینجانب در دو سلول زندان اوین بند 209 با اقای خانجانی با هم بودیم
عکس اتاق اقای خانجانی و اینجانب در زندان اوین بند 209
این اتاق به اندازه دو عدد پتوی سربازی جا داشت.
اقای خانجانی به من کمکهایی میکرد در زندان که باور نکردنی میباشد
یک روز اقای خانجانی رو بردن به اتاق شکنجه و من هیچ اطلاعی ازش نداشتم .حتی پتوهای وی رو هم به وی داده بودن که برده بود با خودش. من فکر میکردم ازاد شده یا اتاقش رو عوض کردن .
اما جریان چیز دیگری بود
اقای خانجانی رو برده بودن به اتاق شکنجه .
همانظور که میدانید چندین اتاق شکنجه در بند 209 موجود میباشد .
معروف ترین اتاق شکنجه در طبقه ی دوم همون جایی که چند تلفن کارتی موجود میباشد {اون تلفن های کارتی برای اذیت خانواده های زندانیان میباشد .معمولا بازجو و شکنجه گر بالا سر زندانی ایستاده و از زندانی شماره اش رو میخواهد که با خانواده تماس بگیرد .زیرا زندانی چشم هایش بسته و شماره را اون پاسدار میگیرد}
در مورد خود اینجانب هم معمولا یا بازجو این کار رو میکرد یا یکی از پاسداران یا بسیجیان داخل زندان 209
دقیقا اون اتاق در سمت راست اون تلفن ها در اخر سالن وجود دارد . یعنی اگر روبرویه تلفن ایستاده باشید دست راست شما یک راهرو هست و اتاق شکنجه در اخر اون سالن وجود دارد.
من در سلول بودم
خلاصه یک دفعه صدای درب اومد که باز شد . و اقای خانجانی که با دو زانو راه میرفت وارد اتاق شد و پتو سربازی هم زیر بغل داشت و خود رو به زمین انداخت
با اون همه شکنجه ای که شده بود با رفتاری که با من کرد انگار مهربانی در خون وی فرو رفته است
پتوهای اقای خانجانی را به روی زمین پهن کردم و از یک پتو هم یک بالشت برای وی درست کردم .سر و روی اقای خانجانی چرب چرب بود . انگاری چندی بود اجازه حمام به وی نداده بودن
بعد از خوابیدن خیلی از درد مینالید .
بعد از اینکه از خواب بیدار شد . از اقای خانجانی شرح حال را پرسیدم
سعی میکنم عین جملات اقای خانجانی را برای شما در اینجا بنویسم
پرسیدم چی شده ؟؟؟
گفت بردنم اتاق شکنجه همونی که ته سالن هست .و سوالات همیشگی ....
روی یک تخت خواباندنم و دستهایم رو بستن به تخت و دو انگشت بزرگ پاهایم رو به هم با یک ریسمان بستن . شروع کردن با یک جسم شلاق زدن به پاهایم
بعد همانجا چند دقیقه ای که شلاق به کف پاهایم تمام میشد برگه ای می اوردن و از من امضا و اعتراف های نا بجا میخواستند
و من را در همان اتاق میدواندن >>>>>
از اقای خانجانی پرسیدم چرا در اتاق میدواندن شما رااا ؟ گفت موقعی که با کابل میزنن بر روی پا ممکن هست پوست پا بترکه و بعدش منو می اوردن و دور اتاق میگفتن بدو و با کابل بر بدنم میزدن .
اقای خانجانی به قدری مرد بزرگی بود که برای اینکه من با دیدن پاهایش ناراحت نشوم جوراب میپوشید جلوی من...
هیچ ذجری بدتر از این موضوعی که در پایین مینویسم نبود
همانطور که میدانید در زندان اوین بند 209در کنار درب هر در سلول یک زنگ میباشد که با فشردن اون یک چراغ در جلوی دیدبان بند روشن میشود و اگر عشق اون پاسدار بکشد می اید و ازت میپرسد چه کار دارید و اگر هم نخواهد هرگز نمی اید
اقای خانجانی میخواست به دستشویی برود . و نمیتوانست روی دو پای خود با ایستد . و چراغ رو من برایش زدم و بعد 4 الی 5 ساعت یک پاسدار زنازاده اومد و من بهش گفتم موضوع روووو
اقای خانجانی یک دمپایی رو به زیر یک زانو و دیگری رو به زیریک زانو دیگر گذاشت و دوزانو شروع کرد با چشمانی بسته به رفتن به دستشویی .
درب زندان بسته شد و یک دفعه پاسداره اومد و به من گفت چشم بندت رو بزن و اقای خانجانی رو کمک کن
خمینی و خامنه ای ننگ بر شماها باد
یک بار چراغ را زدم و از پاسدار بند خواستم که یک تیکه بند یا یک ریسمانی بدهد تا دمپایی های اقای خانجانی را به زانو های وی ببندم که هرگز اینکار رو نکردن
چندی از شکنجه ی اقای خانجانی میگذشت وی داشت تمرین میکرد به دردی که بر روی پاهایش هست غلبه کند و میخواست روی پاهایش با ایستد . از وی پرسیدم چه نوع دردی دارد برایم بگوووو؟
وی گفت انگاری پوست و گوشت کف پاهایم به بدنم نچسپیده ... و دردی وحشتناک دارد
دوستان عزیز با توجه به فشارهای روحی که به من در هنگام نوشتن این مطالب می اید تا ادامه اون در روزهای اینده بدرود میگویم
تمام تلاشم رو کردم
اگر یک زمانی اقای خانجانی از زندان دژخیمان ولایت وقیه ازاد شد و قرار شد در یک رسانه با هم صحبت بکنیم عین حرفها و چیزهایی که دیده ام رو در این وبلاگ بنویسم
vay khoday man vay vay vay
پاسخحذفآیا از زندانیان دیگر بهایی هم کسی با شما هم سلول بوده است؟
پاسخحذفبه نظر من ما باید فقط با تمام قوامون تبلیغ کنیم تا زحمات این عزیزانمان رو قدر شناسی کنیم
پاسخحذفجمال مبارک از ظلم احدی نمی گذرد
پاسخحذفظلم تا ابد باقی نیست. آزاده باشید و آزاده بمانید . خدا با صابرین است. یا بهاا...
پاسخحذفخداوند حامی مظلومان هست،هیچ ظلمی پایدار نمانده خوشا به سعادتشان. خداوند صبر این دلیران را در مقابل ظالمان چندین برابر کند.در هر زمان ظالمانی بود ه و مظلومانی و برگزیدگانی خوشا به حال این برگزیدگان درگاه الهی ما همه مدیون این چند نفریم که حتا در زندان توانستند که اسم مقدس دیانت بزرگ بهائی را به گوش دورترین ملت در دنیا برسا نند،فوز بزرگتر از این ؟؟؟؟
پاسخحذفقربون جمال مبارک برم که قدرتش عظیم هست ، امرش توسط زندانی‌هایی که حق دفاع از خود ندارند اما قدرت توسعه دین بها را به دورترین نقاط دنیا دارند.مرحبا به این پایداری و مرحبا به این دیانت نوین
vayyy :( aslan nemidunam chi begam, eykash man ro hezar bar shekanje mikardan be jaye ishun. faghat omidvaram hagh khodesh beheshoon sabr va tahammol bede.:(((((( akhe chetor mitunan hamchin raftari hatta ba badtarin mojrem ha dashte bashan che berese be aghaye khanjani ke bi gonah gereftare in ghome vahshi shodan
پاسخحذفya jamale mobarak sabr enayat befarma
پاسخحذفخداوند از ظلم احدی نخواهد گذشت
پاسخحذفبه امید روزی که نه زندانی ونه زندانبان و شکنجه گری باشد.
وای به کسی که نام خود را انسان نهد وچنین ظلمی را روا دارداو انسان نیست گرگی در لباس انسان است خدا به این مظلومین صبر عنایت کند
پاسخحذفمن یک سگ دارم این سگه همه رو دوست داره هر که اونو ناز میکنه با دوتا دستش طرفو بغل میکنه و میبوسه داشتم فکر میکردم که این حیوان از بعضی آدما خیلی بهترره هیچ دقت کردین حیوانات همنوع خودشو nemidreh و شما رو دوست داره به رنگتون به نژادتون به مذهبتون به اینکه مرد هستی یا زن براش فرقی نمیکنه پس نتیجه میگیریم که سگ از مزدوران این رژیم فاسد خیلی بهتره. به زبون ساده نوشتم که اگر این احمق‌ها خواندند به فهمند که از سگ پسترند و از همه سگ‌ها معذرت می‌خواهم که آنها را با این مزدوران مقایسه کردم
پاسخحذفba omeda rooze ka tamam zandaneyan az band azad bashan
پاسخحذفWhoever posted this news, kindly give the dates
پاسخحذفمقاومت علما چون استقامت پشه بینوا و اساس امرالله چون ریح صرصر شدیدالقوی دیگر چه غمی.
پاسخحذفگر تیغ بارد در کوی آن ماه گردن نهادیم الحکم و لله
اگر چه بلا عين عطا است ولي قلوب اهل ولا ارق از نسيم صبا,اگر چه ظلم اعدا منادي امر اعظم ابهي است اما تن هاي بي تاب و توان احبا خسته سهام مترادفه اهل بغضا.(يا بها مددي)
پاسخحذفهوالله ای خدای مهربان یارانت در کشور ایران اسیر ستمکارانندو مبتلا در دست هر جاهلی نادان.ای پروردکار کار گنهکاران مپسند و دست تطاول ظالمان را کوتاه فرما.نفوس را هدایت کن وبدخواهان را خشنود مفرما.ظالمان را عادل کن.ولعیمان را بیدار نما.اسیران نفس وهوی آگاه کن ومقید غل وبغضا را رهایی بخش. تا یارانت در مهد امن وامان آسایش یابندواز دست درندکان خلاصی جویند وبه آنچه سزاوار درگاه احدیت است قیام نمایند. تویی مقتدر وتواناوتویی عزیز وکریم ومهربان ع ع
پاسخحذفواقعا باید خجالت بکشند که کسی را که در راه آبادانی و احیای کشورش قیام کرده در مخوفترین زندان های حکومتی محبوس کرده و به طرز وحشیانه ای شکنجه می کنند، هموطنان بهایی ما در ایران بسیار تحت آزار و شکنجه اند اخیرا 9 نفرشان در اصفهان دستگیر شده اند که سه نفر آنها 16 ساله هستند باید شرایط بهاییان ایران را به گوش مجامع بین الملل و حقوق بشری برسانیم.
پاسخحذفدعا مینماییم و از جمال مبارک صبر و تحمل بیشتری برای عزیزانمان خواستاریم بخصوص برای جناب خانجانی. گر شهد به اعدا دهد و زهر به احباب - باشد همه از حکمت و مویی به خطا نیست. همه در مسیر اراده غالبه الهی هستیم وهستند.
پاسخحذفیا جمال اقدس ابهی، نا آگاهان را آگاهی بخش، نادانان را هوشیار کن شاید تو را بشناسند و دست از ظلم بردارند.
پاسخحذفخداوندا به عزیزانمان استقامت و پایداری عطا کن.
یآا مولایی الحنون به خانواده عزیزانمان صبر و تحمل ببخش.چه که میدانم آنها هم لحظات سختی را می‌‌گذرانند.
ای مولای مهربان همه ایرانیان را در صون حمایت خودت از شر ظالمین حفظ بفرما.
it looks like these torchbearers have no mother or father? how some body can torture some body the same age of his father or grand father? seems there is no heart in them, seems they are not human being, when they have no father and grow up any way, then they can become torturers. I just imagine what will happen to them when they die and they realize they have been more wild than the wild animal who kills another animal only when he is hungry, but looks like these torturers are always hungry to see blood and hearing cry of others because of pain
پاسخحذفادعا نمیکنم که بتوانم در مقابل شکنجه چه عکس العملی خواهم داشت .
پاسخحذفاما نمیتوانم از تصور عجز و ناتوانی کسانی که فکر میکردن مدتها پیش اعتراف و سناریو سازی های مسخره همیشگی رو درباره جامعه بهائی درست میکنند؟ در دلم نخندم .
واقعا که هر چه به سرشون بیاد نتیجه همین ظلم هاست.
آقايان، دست از شکنجه برداريد، بيگناهان را رها کنيد. به اسم‌هايتان در صفحات تاريخ رحم کنيد. آيندگان آنها را خواهند نوشت، بدانگونه که از هيتلر ياد میشود، از شما نيز ياد خواهد شد. تا هنوز وقت داريد، ورق را عوض کنيد و خودتان را از زير بار سنگين وجدان برهانيد، بياييد و اين شجاعت را از خودتان نشان دهيد.
پاسخحذفinha yek mosht diyaneh va vahshi hastand ke farghe hagh ba nahagh ra nemidanand va dar daudgahe adle ellahi be jazayee karhayee khod khahand resid , yaran baha sabour bashid , khodavane moteal ba shoma ast
پاسخحذف(٦٤) ای ظالمان ارض
پاسخحذفاز ظلم دست خود را کوتاه نمائيد که قسم ياد نموده‌ام از ظلم احدی نگذرم و اين عهدی است که در لوح محفوظ محتوم داشتم و بخاتم عزّ مختوم
خوشبحالش روز به روز پیش خدا و حضرت بها الله عزیز تر می شه
پاسخحذفآیا چه پاداشی از اونها بگیره
ای عزیزان عبدالبهاء هر گاه غمی دارید آزار می بینید به شما ستم روا می دارند و جفا می کنند، شما بزرگوار و دلیر و مهربان باشید...
پاسخحذفالی متی یا الهنا هذاالظلم والطغیان
پاسخحذفالی متی هذاالجوروالعدوان
به فدای مظلومیت یاران ودیگر زندانیان در بند وبه آرزوی رفع سوتفاهمات
پاسخحذفدلم یهو شروع به لرزه کرد میدونم خدا بر هر چیز قادر واگاه است ولی ما باید کاری بکنیم تا دیگه هیچ خونی نریزه جای شما نیستم ولی دردتون رو دارم اساس میکنم برای شما دعا میکنم تا ازادی
پاسخحذفبا پوست وگوشت درک میکنم دلم میلرزد قلبم به درد میاد ما هم هم نوع هستیم تو مدرسه تو خونه به ما یاد دادن باید به هم کمک کنیم ولی میدونم یه روز خوب میاد که ما هم و نکشیم یه روز خوب میاد کاش میتونستم کمک کنم
پاسخحذفبچه شیر
پاسخحذفجناب خانجانی ... شیره ......شیر.... درود به اون استامتت حقا که بهائی حقیقی هستی میدانم که در اون دخمه تنگ حتی در این لحظه ها هم برای همه ما دعا میکنی، فدای نفست، ما هم تو رو دعا میکنیم. جمال ابهی پشت و پناه تو. پس چه کسی نیرومند تر از کسی هست که جمال مبارک رو داره. مرحبا به تو مرحبا به خانوادت مرحبا به نوه هات و مرحبا به دوستانت و مرحبا به مرامت.
Best Slot Machines in the World | by Casino Guru
پاسخحذفList of the Best Slot oklahomacasinoguru.com Machines in worrione the World · 1. Pragmatic Play · 2. Mega Moolah casinosites.one · 3. 토토사이트 Slotwolf · 4. choegocasino.com사이트 Pragmatic Play · 5.