با درود فراوان دو عکس از داخل زندان اوین گیر اوردم که اوایل ان قلاب ننگین جمهوری اسلامی گرفته شده است از داخل بند 209 و چند نکته مهم در مورد تغییرات این بند خواهم گفت
و روی عکس توضیح خواهم داد
عکس زیر داخل سلول رو نشون میدهد
در حال حاظر دستشویی فرنگی در سلول وجود ندارد
سلول ها با موکتی قهوه ای رنگ پر شده است و با این روش چندین زندانی را در یک سلول 2یا 3 متری نگهداری میکنند
عکس رو خوب نگاه کنید دقیقا تو این اتاق ما چهار نفر زندانی بودیم
شیر اب و سینک زیرش هنوز که هنوزه همین شکلی میباشد و بالای سینک یک دریچه هوا میباشد که بلوک شده میباشد {در پایین یک موضوع در مورد این هواکش مینویسم}
سمت راست بالای درب یک دکمه گذاشتن برای اعلان زنگ دستشویی و چیزهای دیگر که با فشرن اون هیچ گاه کسی برای دستشویی درب رو باز نمیکند
اتاقهایی که بعد از شکنجه مرا میبردند معمولا شیر اب نداشتند و هیچ نوری به داخل نمی امد
بعضی وقتها در سلول انفرادی میبردند که صدای داد و فریاد و گیره می اومد و بعضی وقتها در سلولی بودم که هیچ صدایی شنیده نمیشد...
یک روز بعد از شکنجه شدن در زندان اوین بند 209 من بیهوش شدم و وقتی چشمم رو باز کردم در یک اتاق تاریک بودم
شروع کردم از درد گریه کردن و فریاد کشیدن . و از نبود اکسیژن در سلول هم داشتم خفه میشدم .دکمه کنار درب رو زدم و شروع کردم با پا کوبیدن به درب . بعد ساعتها یک پاسدار اومد گفت چته نجاست ...
من گفتم فقط دریچه رو یک کم باز کن تا کمی اکسیژن به اتاق بیاید{همانطور که در عکس میبینید روی درب یک دریچه هست که از پشت بسته و باز میشود}
دریچه رو باز گذاشت و من از بس که بدنم درد میکرد ناخاسته شروع به گریه کردن و نالیدن کردم
پاسدار زنازاده اومد و اون دریچه را بست و من بعد چند ساعت داشتم میمردم از نبود اکسیژن و میرفتم صورتم رو میبردم نزدیک اون دریچه ای که بالای سینک دستشویی هست .
در نبود اکسیژن و دردی که تمام هیکلم رو فرا گرفته بود . شروع کردم به جستجو در سلول تا بتونم یک سوزن یا تیغی گیر بیارم تا جان خودم رو بگیرم .
عکس زیر یکی از شاخه های راهرو زندان 209 اوین را نشان میدهد
به نظر من طبقه دوم , شاخه سوم هست . که اخر این سالن یک دستشویی و حمام هست
و روی عکس توضیح خواهم داد
عکس زیر داخل سلول رو نشون میدهد
در حال حاظر دستشویی فرنگی در سلول وجود ندارد
سلول ها با موکتی قهوه ای رنگ پر شده است و با این روش چندین زندانی را در یک سلول 2یا 3 متری نگهداری میکنند
عکس رو خوب نگاه کنید دقیقا تو این اتاق ما چهار نفر زندانی بودیم
شیر اب و سینک زیرش هنوز که هنوزه همین شکلی میباشد و بالای سینک یک دریچه هوا میباشد که بلوک شده میباشد {در پایین یک موضوع در مورد این هواکش مینویسم}
سمت راست بالای درب یک دکمه گذاشتن برای اعلان زنگ دستشویی و چیزهای دیگر که با فشرن اون هیچ گاه کسی برای دستشویی درب رو باز نمیکند
اتاقهایی که بعد از شکنجه مرا میبردند معمولا شیر اب نداشتند و هیچ نوری به داخل نمی امد
بعضی وقتها در سلول انفرادی میبردند که صدای داد و فریاد و گیره می اومد و بعضی وقتها در سلولی بودم که هیچ صدایی شنیده نمیشد...
یک روز بعد از شکنجه شدن در زندان اوین بند 209 من بیهوش شدم و وقتی چشمم رو باز کردم در یک اتاق تاریک بودم
شروع کردم از درد گریه کردن و فریاد کشیدن . و از نبود اکسیژن در سلول هم داشتم خفه میشدم .دکمه کنار درب رو زدم و شروع کردم با پا کوبیدن به درب . بعد ساعتها یک پاسدار اومد گفت چته نجاست ...
من گفتم فقط دریچه رو یک کم باز کن تا کمی اکسیژن به اتاق بیاید{همانطور که در عکس میبینید روی درب یک دریچه هست که از پشت بسته و باز میشود}
دریچه رو باز گذاشت و من از بس که بدنم درد میکرد ناخاسته شروع به گریه کردن و نالیدن کردم
پاسدار زنازاده اومد و اون دریچه را بست و من بعد چند ساعت داشتم میمردم از نبود اکسیژن و میرفتم صورتم رو میبردم نزدیک اون دریچه ای که بالای سینک دستشویی هست .
عکس زیر یکی از شاخه های راهرو زندان 209 اوین را نشان میدهد
به نظر من طبقه دوم , شاخه سوم هست . که اخر این سالن یک دستشویی و حمام هست
چه روزهایی رو از داخل این سلول ها من گذروندم....
آرزو میکنم روزی بیاید که جملاتی مانند زندان، زندانی و زندانبان را فقط در فرهنگ لغات بخوانیم.
پاسخحذفWhat can we (Outside of Iran Iranians) could do for someone like you. I think we need an association to support the people like you.
پاسخحذفباسلام دوست خوب من امیدوارم روزی تمام مشکلاتت تموم بشه وبتونی با ارامش زندگی کنی.البته من شنیدم هنوزهم در بعضی از سلول ها توالت فرنگی هست.اما نمیدونم توالتهای عمومی ایرانیه یا فرنگی
پاسخحذفخیلی متاسف شدم
پاسخحذفلطف میکتید یکم بیشتر از داخل اونجا توضیح بدید؟